خوابم هنوز واسه همین اینقد قر و قاطی شد فک کنم

ساخت وبلاگ

خونه خیلی در هم بر همه برام؛ نه که کثیف و اینا باشه ها، ولی من اصلا نمیفهمم چی به چیه نمیفهمم کوجا برم و چیکا کنم و اصلا این همه منتظر تعطیلات بودم که چی خب؟ الان پتوپیچ رو همون تختیم که فک کنم واسه خودمه، تو همون اتاقی که سه سال پیش هم بودم؛ ولی تنها چیزی که همونجاییه که خودم گذاشته بودم، قابِ پازلِ شیرهامه؛ اون پازل کشتیه رو یادته راستی؟ تو جریان خونه تکونی آسیب جدی دیده :| بارها گفته بودم لطفا چسب بخرین و نجات بدین این لعنتیو، ولی توجه نکردن و صدای من از هزار کیلومتر اونور تر به جایی نرسید؛ حالا تنها کاری که میتونم بکنم هرگز نبخشیدنِ مسببانِ این اتفاقِ نامیمونه!

آره الان رو همون تختی که فک کنم واسه خودمه نشستم و دارم قارا کشک میخورم؛ شاید تنها چیزی باشه که بتونه از افسردگی این روزا نجاتم بده ولی قطعا اگه ادامه بدم به دست مامان در همین حالت ابدی میشم؛ جالبه بدونی که دقیقا همین الان یکی از پست های اینستامو لایک کرد :| قرار بود بخوابه و بعد که پاشد بریم یه سری خنزل پنزل بخریم!
بابا رو صب دیدم که داشت نون سنگک هارو خورد میکرد و میذاشت تو پاکت و بعد طبقه سوم فریزر، پیشرفت چشم گیری نیست به نظرتون؟
میترسم به مهدی یه کم قاراکشک تعارف کنم دیگه دست از سرم ورنداره و طمع چشمش رو کور کنه و هی بیشتر بخواد!
گفتم دکتر ط، دندون پزشکم شلوارِ آبی روشن و تیشرتِ سبزِ پسته ای می پوشه تو مطب؟ خیلی کمن آدمایی که با این ترکیب رنگ هم، با وجودِ پوستِ سبزه، جذاب میشن! مطبش پر از گلدون های رنگی رنگیه، انریکه و ادل گوش میکنه، و هی بابت دردی که ممکنه اون وسطا حس کنی عذرخواهی میکنه
دیگه اینکه مجبور شدم تو اتوبوس مهمونیِ کامی رو ببینم! تمام مدت فیلم داشتم فکر میکردم چرا شارژ گوشیم اینقد کمه و نمیتونم چشامو ببندم و آهنگ گوش کن
میخوام اگه مامان ازم پرسید کو اون همه قره قروت و کشک بهش بگم به انرژی تبدیل شد، هیچی تو این دنیا تموم نمیشه مامان!
اوضاع کسل کننده ایه! نباید اینجوری میشد

+ کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده
این داستان: جدا وات دو یو وانت؟...
ما را در سایت این داستان: جدا وات دو یو وانت؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2nafashaye-noghrei6 بازدید : 183 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 18:11